حضرت فاطمه زهرا (س)؛پاره تن پیامبر
در وصف پاره تن پیامبر (ص) همین بس که دستهایش بوسهگاه کسی است که همه فرشتگان در حسرت بوسه بر پایش میسوختند، همان گل سرخ روییده در کویر، او که لطیفترین قصه زندگی پیامبر (ص) و قشنگترین یادمان بعد از خدیجه، و مرهمی آرامبخش در روزهای داغ و غمگین پیامبر (ص) بود.
فاطمه تنها یک دختر نبود، بلکه همسری نمونه برای علی و مادری مهربان برای حسن و حسین، زینب و کلثوم و یاور و تکیهگاهی مطمئن برای رنجهای پیامبر (ص) در سالهای کوتاه نبوّت بود. در فضیلت آن بانوی بزرگوار نویسندگان مذاهب اسلامی روایتهای زیادی آوردهاند که هر روایت بیانگر گوشهای از عظمت آن نور مبین و گوهر ثمین است.
کنیه و لقبهای حضرت فاطمه
ایشان لقبهای فراوانی دارد؛ مانند: صدیقه، مبارکه، طاهره، زکیه، راضیه، مرضیه که نمایانگر صفات و سجایای اخلاقی اوست. دو صفت از صفتهای بارز او «زهرا» و «بتول » است و کنیهاش «اُمّأبیها» است؛ یعنی مادر پدرش، که نشاندهنده علاقه بسیار زیاد حضرت فاطمه است به پدر بزرگوارش و اینکه با وجود کمی سن، از آغاز کودکی، مانند مادرش خدیجه پناهگاه و تکیهگاهی روحی و معنوی برای پدر بزرگوارش بوده است.
ولادت حضرت فاطمه
برخى تولد ایشان را در سال اول یا دوم بعثت و برخى پنج سال قبل از بعثت پیامبر (ص) سالى که قریش، کعبه را تجدید بنا کرد، میدانند. حضرت فاطمه، آخرین دختر پیامبر اکرم (ص) که رسول خدا وی را بسیار دوست میداشت. او به پدرش بسیار شباهت داشت. ایشان در محیطی پا به عرصه وجود نهاد که قحطی ایمان و فقدان عاطفه، فضایی خشن ساخته بود. آنجاکه زن دشنام بزرگ آفرینش و ننگ نشسته بر پیشانی زندگی بود و میلاد دختران برایشان بسیار تلخ و شرمآور، که تنها گریز به دامان بیابانها و زندهبهگور کردن دختران چارهساز آنان بود. میلاد فاطمه، پایان گریههای مرگ و آغاز خندههای حیات بر لبهای دختران عرب قرار گرفت.
در سرزمین آفتهای شوم و روزگار شرور، حضرت فاطمه، «خیر کثیر» بود و تداوم سلسله خوبیها در خاندان رسالت. میلادش طلیعه مهر بود. او از پدری که با تبلور حضورش، سرزمین خکشیده حجاز را نفسی دوباره بخشید و روح انسانیت را در باغ جانها شکوفا کرد و از مادری بهنام خدیجه، همان که بهعنوان اولین زن مسلمان در شرایط تاریک جاهلیت به پیامبر اسلام (ص) ایمان آورد و ثروت خویش را بر زخمهای قلب ایشان مرهم کرد، بهدنیا آمد.
کودکی و نوجوانی
ایشان در خانه نبوّت و در مهبط فرشتگان رشد کرد. در محلی نشو ونما نمود که آیههای قرآن در آنجا نازل شدهاند. خانه ایشان خانه زبدهترین و گرامیترین انسانهای روی زمین بود، پدرش خاتم انبیا و مادرش خدیجه کبری ایشان را چون دو بال ملکوتی در میان گرفتند و به رشد و پرورش ایشان همت گماشتند.
ایشان وارث صفات بارز مادر بزرگوارش خدیجه شد؛ در جود و بخشش و بلندی نظر و حسن تربیت وارث مادر و در سجایای ملکوتی وارث پدر. در لوح دلش جز خداپرستی و عبادت خالق متعال و دوستداری پیامبر (ص) نقشی نبسته بود و از ناپاکی دوران جاهلیت فرسنگها دور بود. 9 سال در خانه پرصفای مادر و در کنار پدر زیست.
حکمت الهى بر آن قرار گرفت که زندگى فاطمه، بانوی بانوان از آغاز کودکى آمیخته با سختىها و رنجها و مشکلات باشد. بههمینجهت هنگامى که دیده به روى زندگى گشود، پدر گرانمایهاش را غمگین یافت. درحالى پدر را دید که نزدیکان و بیگانگان به جنگ با او برخاسته بودند و بیدادگران و شرکگرایان با او سر ستیز داشتند.
با توجه به سال ولادت او میتوانیم حدس بزنیم که احتمالاً ایام شیرخوارگی یا حداقل خردسالی را در شعب ابوطالب گذرانده است. بههرحال حضرت فاطمه از جمله کسانی بود که سختترین دردها را در ابتدای دعوت اسلام تحمل کرد. در تمام این دوران پدرش که مصداق «وإنک لعلی خلق عظیم» بود، توجه عمیقش را به ایشان مبذول داشت و مهر و محبتش را نثار ایشان میکرد و ایشان در همراهی با پدر به درجهای رسید که لقب «ام ابیها» گرفت و در همه این موارد عنایت خدا با ایشان قرین بود. از همان دوران کودکی شاهد کشمکشهای پدر با مشرکان و در کنار ایشان بود.
وقتی شکمبه شتر یا گوسفند بر سر پدرش گذاشتند، ایشان با دستهای کوچکش سر و روی پدر را پاک میکرد. وقتی رسول خدا (ص) به خانه برمیگشت و مهتاب رخسارهاش در پس ابری از خاک و خون پوشیده بود، دستهای کوچک فاطمه آسمان نگاه پدر را شفاف و روشن میساخت، و آهنگ آرام وگوشنواز او تسلای دل رنجیده پدر بود.
حضرت فاطمه پس از تحمل سختىها و رنجها و مشاهده رخدادهاى دردناکى چون مرگ جانسوز مادر، هجرت پرخطر و سرنوشتساز پدر، یورش بىرحمانه و وحشیانه دشمنان کینهتوز در شب هجرت به خانه پیامبر، هجرت خطرخیز و پرفراز و نشیب خودش بهسوى مدینه، تعقیب کاروان کوچک ایشان و محاصرهاش بهوسیله دشمن، و دیگر رنجها و مشکلات، سرانجام زندگى آرامى را زیر سایه پدر آغاز کرد، اما آیا بهراستى دردها و رنجها و حوادث تکاندهنده به پایان رسیده بود؟ هرگز! بلکه ایشان در مدینه نیز آرامش پیش از طوفان را مىگذراند و زمان، آبستن حوادث پیاپى و مشکلات شکننده دیگرى بود.
ازداوج حضرت فاطمه
بنابر روایات صحیح ازدواج حضرت فاطمه (س) در سن ۱۸ سالگی در ماه ذیالحجه در سال دوم هجری با حضرت علی صورت گرفت. بسیاری از بزرگان صحابه برای خواستگاری زهرا قدم به جلو نهادند، ضمن اینکه از ابراز این مسئله شرم داشتند. زیرا دیده بودند که چگونه پیامبر (ص) به دخترش وابسته است و چگونه این دختر به پدرش خدمت میکند.
وقتی برخی از صحابه پیامبر به حضرت علی پیشنهاد کردند که به خواستگاری حضرت فاطمه برود، حضرت علی با قلبی سرشار از ایمان و سینهای آکنده از عشق، امّا دستانی تهی و پیراسته از درهم و دینار به خانه پیامبر خدا رفت. عظمت پیامبر خدا او را از سخن گفتن باز داشت. با چشمانی آمیخته با آزرم نگاهی به پیامبر (ص) میکرد و نگاهی دیگر به زمین.
پیامبر (ص) با تمهیداتی حضرت علی را به سخن گفتن واداشت، و چون علی از قصد خود ایشان را آگاه ساخت، پیامبر اکرم نظر فاطمه زهرا را در این امر جویا شد. حضرت فاطمه سکوت اختیار کرد. این سکوت در واقع اعلام رضایت بود. پیامبر خدا به حضرت علی فرمود: چیزی داری؟ جواب معلوم بود؛ امّا مگر فاطمه را همسانی جز حضرت علی و همسری لایق جز او بود؟ رسولالله (ص) فرمود: آن زرهی که در جنگ بدر بهدست شما افتاده بود، کجاست؟ عرض کرد: در خانه است. رسولالله (ص) فرمود: همان کافی است. سپس به بلال دستور داد که از پول فروش آن عطر و مواد خوشبو تهیه کند.
ازدواج و به تعبیر پیامبر خدا امر الهی تحقّق یافت و آن دو بزرگوار، زندگانی مشترکی را در اوّلین سالهای هجرت، با مهریهای بسیار اندک و مراسمی بس ساده و جهیزیهای بسیار مختصر آغاز کردند و بدینسان شکوهمندترین خانه و نقش آفرینترین زندگانی مشترک در تاریخ اسلام رقم خورد. در کنار خانه پیامبر (ص) خانهای خُرد که بهراستی از همه تاریخ بزرگتر و غبطهآفرین عرشیان و زمینیان بود، برپا شد. این خانه، سرچشمه فضیلتها، مکرمتها، عشق، ایمان، ایثار، جهاد، سادهزیستی و … بود و بهراستی خانهای بود که سر بر عرش میسایید.
حضرت علی (ع) این پارسای شب و زمزمهگر خلوتهای آن، شیر بیشه نبرد بود و هنوز زخمهای نشسته بر پیکرش التیام نمییافت که در جنگی دیگر حاضر میشد و حضرت فاطمه آرام و پرشکیب، بار زندگی را بر دوش داشت و با کمترین امکانات میساخت.
مسلمانان از این ازدواج خوشحال شدند و حضرت فاطمه و حضرت علی زندگی زناشویی را آغاز کردند.