دبیرستان زنده‌یاد حاج سید حسین نوایی

دولت آباد برخوار خیابان طالقانی خیابان سجاد خیابان شهید محمدمهدی داوری تلفن 03145823540
دبیرستان حاج سید حسین نوایی


دبیرستان زنده‌یاد حاج سید حسین نوایی

دولت آباد برخوار خیابان طالقانی خیابان سجاد خیابان شهید محمدمهدی داوری تلفن 03145823540

سرانجام حرمله

شنبه, ۶ آبان ۱۳۹۶، ۰۴:۵۲ ب.ظ

منهال بن عمرو ـ که از اهالی کوفه بود ـ می‌گوید: برای انجام حج به مکه رفتم، سپس در مدینه به حضور امام سجاد علیه‌السلام  مشرّف شدم. آن حضرت به من فرمود: حرملة بن کاهل اسدی، چه کار می‌کند؟

گفتم: زنده است و در کوفه سکونت دارد. امام دست‌های خود را به سوی آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! داغی آهن را به او بچشان، خدایا! داغی آتش را به او بچشان.

منهال می‌گوید: به کوفه بازگشتم، دیدم مختار ظهور کرده و بر اوضاع مسلّط شده است. دوستی داشتم که چند روز مهمان من بود؛ از این رو نتوانستم با مختار تماس بگیرم.

بعد از چند روز بر مرکب خود سوار شدم به دیدار مختار رفتم؛ او را بیرون خانه‌اش ملاقات کردم، به من گفت: ای منهال! چرا نزد ما و زیر پرچم ما نمی‌آیی تا به میدان کُناسه کوفه رسیدیم، دیدم مختار در انتظار کسی است، همان جا توقّف کرد و معلوم شد محل اختفای حرمله را به او گزارش داده‌اند و او کسانی را برای دستگیری حرمله فرستاده است.

چندان طولی نکشید که دیدم جمعی با شدّت عمل، حرمله را می‌آوردند و چند نفر جلوتر نزد مختار آمدند و گفتند: ای امیر! بشارت باد که حرمله دستگیر شد. حرمله را نزد مختار آوردند، مختار به حرمله گفت: سپاس خداوندی را که مرا بر تو مسلّط کرد، سپس فریاد زد: الجَزّار، آهای قطع کننده! جزّار آمد، مختار به او گفت: دست‌های حرمله را قطع کن، او چنین کرد، سپس گفت: پاهایش را قطع کن، او این دستور را نیز اجرا کرد. سپس مختار فریاد زد: آتش بیاورید.

آن‌گاه آتش و نی آوردند و آن را روشن کردند، وقتی آتش شعله‌ور شد، حرمله را در آتش افکندند و سوزاندند. گفتم: سبحان الله! مختار گفت: ذکر خدا خوب است؛ ولی تو چرا تسبیح گفتی؟ گفتم: در مسافرت حجّ به محضر امام سجاد علیه‌السلام  رفتم، جویای حال حرمله شد، گفتم: او در کوفه زنده است، دست به آسمان بلند کرد و فرمود: خدایا! داغی آهن و آتش را به او بچشان.

مختار گفت: آیا به راستی این سخن را از امام سجاد علیه‌السلام  شنیدی؟ گفتم: آری به خدا، مختار از مرکب خود پیاده شد و دو رکعت نماز خواند و سجده‌های طولانی انجام داد و سپس گفت: علی بن الحسین نفرین‌هایی کرد و خداوند نفرین‌های او را به دست من اجرا کرد و روزه‌ی شکر به جا آورد.

منبع:  سوگنامه‌ی آل محمّد صفحه 534

 

۹۶/۰۸/۰۶

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

دبیرستان حاج سید حسین نوایی دولت آباد