دبیرستان زنده‌یاد حاج سید حسین نوایی

دولت آباد برخوار خیابان طالقانی خیابان سجاد خیابان شهید محمدمهدی داوری تلفن 03145823540
دبیرستان حاج سید حسین نوایی


دبیرستان زنده‌یاد حاج سید حسین نوایی

دولت آباد برخوار خیابان طالقانی خیابان سجاد خیابان شهید محمدمهدی داوری تلفن 03145823540

۰ نظر ۱۳ بهمن ۹۳ ، ۰۸:۵۵

۰ نظر ۱۲ بهمن ۹۳ ، ۱۷:۰۲

۰ نظر ۱۱ بهمن ۹۳ ، ۲۳:۱۵
۰ نظر ۱۰ بهمن ۹۳ ، ۲۲:۵۷

آورده‌اند: پادشاهی عده‌ای از نزدیکان خود را به مهمانی دعوت کرد. وقتی سفره را گستردند، یکی از غلامان خواست ظرف غذا را داخل سفره بگذارد، همین که خواست از کنار پادشاه بگذرد هیبت پادشاه او را فرا گرفت و دستش لرزید و مقدار کمی غذا بر لباس پادشاه ریخت. پادشاه فرمان قتل او را صادر کرد.

غلام که چنین دید عمداً بقیه‌ی غذا را بر سر و روی پادشاه ریخت. پادشاه گفت: وای بر تو! چرا چنین کردی؟ غلام گفت: ای پادشاه! من این کار را به خاطر حفظ آبروی تو انجام دادم؛ چون اگر مرا به خاطر ریختن غیر عمدی اندکی غذا بر لباست می‌کُشتی، مردم تو را به خاطر این کار سرزنش می‌کردند و تو را ستمگر می‌دانستند و از تو به بدی یاد می‌کردند؛ از این رو این کار را کردم تا تو در کشتن من معذور و از سرزنش مردم به دور باشی؛ چون در این صورت دیگر گناه من کوچک نیست. پادشاه اندکی فکر کرد و سپس گفت: ای غلام! کار تو زشت است؛ ولی عذر تو زیبا است، ما نیز به خاطر زیبایی عذرت تو را می‌بخشیم و آزاد می‌کنیم.

منبع:  المُستَطرَف

۰ نظر ۱۰ بهمن ۹۳ ، ۱۶:۱۰

کسب مقام اول مسابقات آمادگی جسمانی شهرستان برخوار توسط دانش‌آموزان آموزشگاه نوایی را به کلیه دبیران  ، دانش‌آموزان و اولیای آنان تبریک عرض می‌نماییم.


۰ نظر ۱۰ بهمن ۹۳ ، ۱۰:۲۹

۰ نظر ۱۰ بهمن ۹۳ ، ۱۰:۲۶
۰ نظر ۰۹ بهمن ۹۳ ، ۲۱:۰۳

غزالی دانشمند شهیر اسلامی، به نیشابور و گرگان آمد و سال‌ها از محضر اساتید و فضلا با حرص زیاد کسب فضل کرد و برای آن که معلوماتش فراموش نشود و خوشه‌هایی که چیده خشک نشود، آن‌هارا مرتب می‌نوشت و جزوه می‌کرد. آن‌ها را که محصول سال‌ها زحمتش بود، مثل جان شیرین دوست می‌داشت.

بعد از سال‌ها آن جزوه را مرتب کرد و در توبره‌ای پیچید و با قافله‌ای به طرف وطن روانه شد. از قضا قافله در راه با عده‌ای راهزن برخورد کرد. دزدان جلوی قافله را گرفتند و آنچه مال یافت می‌شد، یکی یکی جمع کردند. نوبت به غزالی رسید. همین که دست دزدان به طرف آن توبره رفت، غزالی شروع کرد به التماس و زاری و گفت: غیر از این ، هر چه دارم ببرید و این یکی را به من واگذارید. دزد پرسید : به چه درد تو می‌خورد؟

۰ نظر ۰۹ بهمن ۹۳ ، ۱۵:۱۳
۰ نظر ۰۸ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۵۸

برای مشاهده پیام روی عکس زیر کلیک کنید

۰ نظر ۰۶ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۵۸
۰ نظر ۰۵ بهمن ۹۳ ، ۲۲:۴۸
۱ نظر ۰۵ بهمن ۹۳ ، ۱۸:۴۶

روزی ملک‌الموت پیش حضرت موسی علیه‌السلام  آمد، همین که چشم موسی علیه‌السلام  به او افتاد پرسید: برای چه آمده‌ای؟ منظورت دیدار من است یا قبض روح من؟ گفت: برای قبض روح آمده‌ام. موسی علیه‌السلام  مهلت خواست تا مادر و خانواده‌ی خود را ببیند و با آن‌ها وداع کند.

ملک الموت گفت: نمی توانم اجازه بدهم. گفت: آن قدر مهلت بده تا سجده‌ای بکنم. پس او را مهلت داد و موسی به سجده رفت و گفت: خدایا! ملک‌الموت را امر کن مهلت دهد تا با مادر و خانواده‌ام وداع کنم.

خداوند به عزرائیل امر کرد: قبض روح موسی علیه‌السلام  را به تأخیر انداز تا مادر و خانواده‌اش را ببیند. موسی علیه‌السلام  نزد مادرش آمد و گفت: مادرجان! مرا حلال کن، سفری در پیش دارم، پرسید: چه سفری در پیش داری؟

۰ نظر ۰۵ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۰۸

پس از حمد خداوند متعال و درود و صلوات بر محمّد (ص) و آل محمّد (ص) به اطلاع می‌رساند نظر به اهانت وقیحانه و سازماندهی شده استکبار جهانی نسبت به ساحت مقدس عصاره  خلقت و پیامبر رحمت ، نبی مکرم اسلام حضرت محمّد بن عبدالله (ص) و ضرورت اعتراض همگانی در برابر این اقدام مذبوحانه ، همرمان با سراسر میهن اسلامی راه‌پیمایی با شکوهی بعد از اقامه نماز شکوهمند جمعه سوم بهمن در شهر دولت‌آباد از محل مسجد جامع شهر تا سه راهی امام رضا (ع) با حضور و مشارکت شکوهمند مردم و ارگان‌ها و نهادهای شهرستان برگزار می‌شود. لذا از شما مردم همیشه در صحنه انتظار می‌رود در محکومیت اهانت رذیلانه صورت گرفته، همگام با مردم مؤمن و ولایتمدار شهرستان در این مراسم با شکوه شرکت فرمایید.

۰ نظر ۰۲ بهمن ۹۳ ، ۲۱:۰۵

دبیرستان حاج سید حسین نوایی دولت آباد