دبیرستان زنده‌یاد حاج سید حسین نوایی

دولت آباد برخوار خیابان طالقانی خیابان سجاد خیابان شهید محمدمهدی داوری تلفن 03145823540
دبیرستان حاج سید حسین نوایی


دبیرستان زنده‌یاد حاج سید حسین نوایی

دولت آباد برخوار خیابان طالقانی خیابان سجاد خیابان شهید محمدمهدی داوری تلفن 03145823540

یک استاد دانشگاه می‌گفت: یک بار داشتم برگه‌های امتحان را تصحیح می‌کردم. به برگه‌ای رسیدم که نام و نام خانوادگی نداشت. با خودم گفتم ایرادی ندارد. بعید است که بیش از یک برگه نام نداشته باشد. از تطابق برگه‌ها با لیست دانشجویان صاحبش را پیدا می‌کنم. تصحیح کردم و 17.5 گرفت. احساس کردم زیاد است. کمتر پیش می‌آید کسی از من این نمره را بگیرد. دوباره تصحیح کردم 15 گرفت. برگه‌ها تمام شد. با لیست دانشجویان تطابق دادم اما هیچ دانشجویی نمانده بود. تازه فهمیدم کلید آزمون را که خودم نوشته بودم تصحیح کردم.

آری، اغلب ما نسبت به دیگران سخت‌گیرتر هستیم تا نسبت به خودمان و بعضى وقت‌ها اگر خودمان را تصحیح کنیم می‌بینیم: به آن خوبی که فکر می‌کنیم، نیستیم.

لطفاً زیبا اندیشی را در زندگیمان فراموش نکنیم.

۰ نظر ۱۵ آبان ۹۴ ، ۱۲:۰۶

در عصر سلیمان نبى، پرنده‌اى براى نوشیدن آب سمت برکه‌اى پرواز کرد، اما چند کودک را بر سر برکه دید، پس آنقدر انتظار کشید تا کودکان از آن برکه متفرق شدند. همین‌که قصد فرود بسوى برکه را کرد، این‌بار مردى را با محاسن بلند و آراسته دید که براى نوشیدن آب به آن برکه مراجعه نمود. پرنده با خود اندیشید که این مردى با وقار و نیکوست و از سوى او آزارى به من متصور نیست. پس نزدیک شد ولی آن مرد سنگى بسویش پرتاب کرد و چشم پرنده معیوب و نابینا شد. شکایت نزد سلیمان برد. پیامبر آن مرد را احضار کرد. محاکمه و به قصاص محکوم نمود و دستور به کور کردن چشم داد. آن پرنده به حکم صادره اعتراض کرد و گفت: «چشم این مرد هیچ آزارى به من نرساند، بلکه ریش او بود که مرا فریب داد! و گمان بردم که از سوى او ایمنم. پس به عدالت نزدیکتر است اگر محاسنش را بتراشید تا دیگران مثل من فریب ریش او را نخورند.»

«علامه دهخدا»

۰ نظر ۱۵ آبان ۹۴ ، ۱۱:۵۰

۰ نظر ۱۵ آبان ۹۴ ، ۱۱:۲۸

ﮐﻼﺱ ﺍﻭﻝ ﺩﺑﺴﺘﺎﻥ، شیراز ﺑﻮﺩﻡ ﺳﺎﻝ ١٣٤٠، ﻭﺳﻄﺎﯼ ﺳﺎﻝ ﺍﻭﻣﺪﯾﻢ اصفهان ﯾﻪ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺍﺳﻤﻢ ﺭﺍ ﻧﻮﺷﺘﻨﺪ، ﺷﻬﺮﺳﺘﺎﻧﯽ ﺑﻮﺩﻡ، ﻟﻬﺠﻪ ﻏﻠﯿﻆ ترکی قشقایی، ﺍﺯ ﺷﻬﺮﯼ ﻏﺮﯾﺐ. ﻣﺎ ﮐﺘﺎﺑﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﺍ اناﺭ ﺑﻮﺩ ﻭﻟﯽ اصفهان ﺁﺏ ﺑﺎﺑﺎ. معضلی ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ، ﻫﯿﭽﯽ ﻧﻤﯽ‌ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ. ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺗﻮ ﺷﻬﺮ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻫﻢ ﻫﻤﭽﯿﻦ ﺧﺒﺮﯼ ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩ ﺍﻭﻝ ﺑﻮﺩﻧﻢ ﻧﺒﻮﺩ ﻭﻟﯽ ﺑﺎ ﺳﺨﺘﯽ ﻭ ﺑﺪﺑﺨﺘﯽ ﺩﺭﺳﮑﯽ ﻣﯿﺨﻮﻧﺪﻡ.

۰ نظر ۱۴ آبان ۹۴ ، ۰۹:۵۱
۰ نظر ۱۳ آبان ۹۴ ، ۱۳:۱۲
۰ نظر ۱۲ آبان ۹۴ ، ۱۱:۳۱

یکی از علما می‌گفت: با عدّه‌ای برای مراسم حج به مکّه مشرّف شدیم. در مدینه یک نفر از ما، در گذشت. پس از دفن، مجلس ترحیمی تشکیل دادیم و یکی از قاریان اهل تسنن را برای خواندن قران به مجلس دعوت کردیم. قاری آمد و نشست؛ امّا قرآن نمی‌خواند. به او گفتیم: بخوان!

گفت: شما مشغول حرف زدن هستید، تا ساکت نشوید قرآن نمی‌خوانم. همه ساکت شدیم؛ ولی باز دیدیم نمی‌خواند. گفت: نشستن شما متناسب با مجلس قرآن نیست؛ از این رو همه دو زانو نشستیم، دیدیم باز قرآن را شروع نمی‌کند. گفتیم: بخوان!

۰ نظر ۱۱ آبان ۹۴ ، ۱۹:۳۸

یکی از پادشاهان، دلقکی داشت که با تقلید از اشخاص باعث انبساط خاطر شاه می‌شد. شاه سنی بود؛ ولی وزیرش مردی ناصبی و دشمن خاندان نبوّت علیهم‌السلام بود. زمانی پادشاه به سفر رفت و وزیر را به جای خود نشاند. وزیر می‌دانست دلقک از دوستان علی علیه‌السلام است، روزی او را خواست و گفت: باید برای من از علی‌بن ابی‌طالب علیه‌السلام تقلید کنی. او هر چه عذر آورد، پذیرفته نشد، عاقبت از روی ناچاری یک روز مهلت خواست.

۰ نظر ۱۱ آبان ۹۴ ، ۱۹:۱۷
۰ نظر ۱۱ آبان ۹۴ ، ۱۵:۲۱

ﺍﺯ ﺭﻭﺍﻧﺸﻨﺎﺳﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ: ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺍﻟﮕﻮ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﯿﺮﻭﯼ در زندگی ﭼﯿﺴﺖ؟ ﮔﻔﺖ: ‏«ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ‏» ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺍﻟﮕﻮ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﻨﺪ. ﮔﻔﺖ: ﺳﺨﺖ ﺩﺭ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯿﺪ. ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺷﺶ ﺧﺼﻮﺻﯿﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﮐﻪ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻫﯿﭻﮔﺎﻩ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩ. ﺍﻭﻝ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﯽﺩﻟﯿﻞ ﺷﺎﺩ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺩﻭﻡ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺳﺮﺷﺎﻥ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﯼ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺍﺳﺖ. ﺳﻮﻡ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ می‌خواهند ﺗﺎ ﺑﺪﺳﺖ ﻧﯿﺎﻭﺭﻧﺪ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﺑﺮ ﻧﻤﯽﺩﺍﺭﻧﺪ. ﭼﻬﺎﺭﻡ ﺍﯾﻨﮑﻪ: ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﺩﻝ ﻧﻤﯽﺑﻨﺪﻧﺪ. ﭘﻨﺠﻢ ﺍﯾﻨﮑﻪ: ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺩﻋﻮﺍ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﺳﺮﯾﻊ ﺁﺷﺘﯽ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻢ ﮐﯿﻨﻪ ﺑﻪ ﺩﻝ ﻧﻤﯽﮔﯿﺮﻧﺪ. ﻭ ﺷﺸﻢ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﻪ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ.

پس: کودکانه زندگی کنیم.

۰ نظر ۰۹ آبان ۹۴ ، ۰۸:۵۱

از جوانی پرسیدند بدترین دردها چیست گفت: درد دندان و داشتن زن بد.

پیری این مطلب را شنید و گفت: دندان را می‌توان کشید و زن را می‌توان طلاق داد.

بدترین دردها درد چشم و داشتن فرزند بد است. نه چشم را می‌توان جدا کرد و نه نسبت فرزند را می‌توان منکر شد.

«بیایید فرزندان خوبی برای والدینمان باشیم.»

۰ نظر ۰۹ آبان ۹۴ ، ۰۸:۴۵

- قلب انسان به طور معمول در هر سال سی و شش میلیون و هفتصد و نود و دو هزار بار می‌تپد.

انرژی که از قلب انسان در هر دوازده ساعت منتشر می‌شود ، برای بلند کردن یک وزنه‌ی 65 تنی کافی است.

سرعت خونی که قلب پمپاژ می‌کند ، 7500 کیلومتر در ساعت سرعت دارد که می‌تواند مسیر بین تهران و نیویورک را در یک ساعت بپیماید.

قلب در هر سال دو میلیون و ششصد هزار لیتر خون را پمپاژ می‌کند که برای حمل آن حدود 81 تانکر بزرگ لازم است.

۰ نظر ۰۹ آبان ۹۴ ، ۰۸:۴۳

اگر به مزارع آمریکا بروید، شاید با دیدن گاوهایی که حفره‌هایی روی شکم خود دارند، شگفت‌زده و وحشت زده شوید.

این حفرات که پیداست توسط کشاورزان آمریکایی روی بدن گاوها تعبیه شده است، چه کارکردی دارند؟

زندگی گاوها و فرایند تولید شیر آنها، وابسته به زندگی همزیستی آنها با میکروب‌های داخل دستگاه گوارش آنهاست. در این همزیستی گاوها انرژی مورد نیاز میکروب‌ها را تأمین می‌کنند و میکروب ها که شامل باکتری‌ها، پروتوزوآها و قارچ‌ها می‌شوند، به تخمیر و تجزیه سلولزی که گاوها می‌خورند کمک می‌کند.

۰ نظر ۰۷ آبان ۹۴ ، ۲۱:۵۰

رسول الله :

حَقُّ الْمُسْلِمِ عَلَى الْمُسْلِمِ سِتٌّ قِیلَ مَا هُنَّ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ إِذَا لَقِیتَهُ فَسَلِّمْ عَلَیْهِ وَإِذَا دَعَاکَ فَأَجِبْهُ وَإِذَا اسْتَنْصَحَکَ فَانْصَحْ لَهُ وَإِذَا عَطَسَ فَحَمِدَ اللَّهَ فَسَمِّتْهُ وَإِذَا مَرِضَ فَعُدْهُ وَإِذَا مَاتَ فَاتَّبِعْهُ»

رسوال خدا (ص) فرمودند: حق مسلمان بر مسلمان دیگر شش چیز است.

 گفتند آن چیست؟ پیامبر (ص) فرمودند:

اگر او را دیدی بر او سلام کن.

اگر تو را دعوت کرد، دعوت او را اجابت کن.

اگر از تو درخواست نصیحت نمود، او را نصیحت کن.

اگر عطسه زد و الحمدلله گفت، به او جواب ده (یعنی بگو: یرحمک الله) خدا تو را رحم کند.

اگر مریض شد، او را عیادت کن.

و اگر فوت نمود، جنازه‌ی او را تشییع کن.

۰ نظر ۰۷ آبان ۹۴ ، ۲۱:۳۸

رام کنندگان حیوانات سیرک برای مطیع کردن فیل‌ها از ترفند ساده‌ای استفاده می‌کنند. زمانی که حیوان هنوز بچه است ، یکی از پاهای او را به تنه‌ی درختی می‌بندند. حیوان هر چه تلاش می‌کند ، نمی‌تواند خود را از بند خلاص کند. اندک اندک این عقیده که تنه درخت خیلی قوی‌تر از اوست در فکرش شکل می‌گیرد. وقتی حیوان بالغ و نیرومند شد، کافی است شخصی نخی را به دور پای فیل ببندد و سر دیگرش را به شاخه‌ای گره بزند، فیل برای رها کردن خود تلاشی نخواهد کرد

پای ما نیز ، همچون فیل‌ها ، اغلب با رشته‌های ضعیف و شکننده‌ای بسته شده است ، اما از آنجا که از بچگی قدرت تنه درخت را باور کرده‌ایم به خود جرات تلاش کردن نمی‌دهیم ، غافل از اینکه برای به دست آوردن موفقیت، یک عمل جسورانه کافی است.

۰ نظر ۰۵ آبان ۹۴ ، ۲۱:۱۱

دبیرستان حاج سید حسین نوایی دولت آباد